عروسک ملوسکم عروسک ملوسکم ، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره
شروع زندگي من وباباششروع زندگي من وباباش، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
آشنايي من و باباشآشنايي من و باباش، تا این لحظه: 23 سال و 7 ماه سن داره

عروسک ملوسک

شش ماهگی تو و موهبتی که تو من اعطا کردی

1392/10/11 10:28
نویسنده : دلسارا
203 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم ، در حالی دارم این سطور رو می نویسم که دارم تو رو نفس میکشم ... تو رو زندگی میکنم .... تو 6 ماهه شدی و من هم 6 ماه هست که به لطف و یمن وجود تو هر روز دارم کامل تر میشم . مادر تر میشم . تو از خودت انرژی ساطع می کنی که سرتاپای وجود من رو از لذتی وصف ناپذیر پر می کنه .

6 ماه پیش وقتی که به دنیا اومدی چقدر بیدار موندن و بیدار شدن برام سخت بود. خوابیدن  و بیدار شدن تو ساعت نداشت . من عادت داشتم راس ساعت یازده و نیم تا صبح یکسره بخوابم. تو به هزار و یک دلیل بیدار می شدی . شیر میخواستی ، باد گلو داشتی ، دل درد داشتی ، جات کثیف بود و یه موقع هایی هم نمیخواستی که بخوابی ... من احساس درماندگی شدیدی میکردم . ساعات کل زندگیم ریخته بود به هم . ماشی و خاله مهسا خیلی به من کمک میکردن . تا صبح شیفتی تو رو نگه می داشتیم . اما من همیشه با این ترس رو به رو بودم که بلاخره یه روزی باید با این شب زنده داری های تو تنها رو به رو بشم . همه اش فکر میکردم مگه میشه دیرتر از 12 خوابید ؟ مگه میشه تا صبح ده دفعه بیدار شد ؟

دخترکم .... این شیش ماه مثل برق و باد گذشت . الان به خاطر تو تا 3 صبح بیدار میمونم که خوابت سنگین بشه . غذات رو بذارم . تو تا صبح چند دفعه تو خواب نق می زنی . به هزار و یک دلیل جدید الکی تو خواب گریه میکنی . می خوای پهلو به پهلو بشی .... شستت از دهنت می افته و نمیتونی با چشمای بسته پیداش کنی .... گشنه ات میشه .... یا الکی جیغ میکشی و واقعا هیچی ات نیست . خودم هم تا صبح 2 بار بیدار میشم تا پوشکت رو عوض کنم . یه سره هم زیر چشمی تو رو زیر نظر دارم که مبادا پتو رو از روی خودت پس بزنی . کاری که تازگی ها یاد گرفتی . بعدش نگات میکنم . اما خوابم نمیبره . آخه دوست دارم تماشات کنم .

فرشته قشنگم، امروز به ترس 6 ماه پیشم می خندم و حالا می فهمم که شب زنده داری به خاطر تو چه نعمتی بزرگی هست که خداوند به من اعطا کرده . یه یمن و موهبت مادری که از طریق تو به من اعطا شد نگرشم نسبت به جهان تغییر کرده . لذت بخش ترین قسمت زندگیم یعنی خوابم ، به خاطر تو کلا کن فیکون شده .اصلا دوست دارم به خاطر تو نخوابم و حسابی مادری کنم برات . عاشق این بی خوابی هایی هستم که برای تو میکشم .

رویای به حقیقت پیوسته من ، گرفتن دست کوچیک تو و نگاه کردن به صورت فرشته وارت تو دل شب ، زیباترین خواب دنیاست و تو تعبیر تمام خواب های خوش زندگی من هستی .

نازنینم ... شاید زمانی که داری این پست رو میخونی این بیخوابی به نظرت روزمره و پیش پا افتاده باشه . اما به لطف و موهبت مادری که تو به من دادی همه چیز کوچیک  این جهان که به تو مربوط میشه معنی گرفته و زیبا شده . زیبایی یعنی کارهای تو که دارن روز به روز شیرین تر میشن . بخاطر موهبتی که تو به من اعطا کردی من کامل تر و صبورتر شدم . تمام چیزهای پیش پا افتاده دیروز برام امروز معنی گرفتن و به یمن حضور تو بود که فهمیدم خداوند متعال چقدر به من لطف داشته که منو به مقام شامخ مادری مفتخر کرده. دخترم از احساسات مادرانه هر چی برات بنویسم کمه . تا وقتی خودت مادر نشی درک نمیکنی .

دردونه من شیش ماهگی ات مبارک ...

 

از جنس کدام نور بودی ستاره من؟
که جسارت با تو بودن در من جنبید؟
و من چه عاشقانه به رویت لبخند زدم
...و تو چه مهربانانه لبخندم را پاسخ گفتی و این شد
"عاشقانه ی آرام "من و تو

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مروارید سفید
10 دی 92 23:42
مثل همیشه عاشقانه، پاک، سرشار از زندگی دوست داشتنی ترین دوست دنیا که هنوز عکست رو هم ندیدم، من به وجودت و داشتنت افتخار می کنم و به خودم می بالم تو دلسا رو بزرگترین موهبتی دونستی که خدا بهت داده، دلیلش رو هم نمی دونی که چرا؟ شاید خوبی خودت، یا لطف بی پایان خدای مهربون! من اما نمی دونم موهبت دوستی با تو پاداش کدوم کارمه که خدای خوب و مهربون نصیبم کرده؟! هر چی که هست اینو می دونم که با تمام وجود از خدای مهربون بابت این نعمتی که به من ارزانی داشته ممنونم. بینهایت... امیدوارم دلسا قدر وجود مهربون تو رو خوب بدونه و این همه محبتو واست یه روزی جبران کنه
دلسارا
پاسخ
زبونم در قبال محبت های تو دوست عزیز مشهدی ام واقعا قاصر هست و شاید اشکام بتونه یه ذره از احساساتم رو نسبت به تو بیان کنه . همیشه و همیشه با من دوست بمون مروارید عزیزم .
خاله طلایی
11 دی 92 4:23
مبارک باشه مامان سارا آهنگ روی وبت هم خیلی خوبه
دلسارا
پاسخ
چقدر خوب و شیرین هست که اسم خاله طلایی رو اینجا می بینم که همیشه نسبت به من و دلسا لطف داره . آیسان جون قدر خاله ماهش رو باید خیلی بدونه
دوست
11 دی 92 7:53
به سلامتی!قشنگ نوشتی و متن آخری هم عالی بود.....
دلسارا
پاسخ
به من خیلی لطف داری دوست عزیز
معصوم
11 دی 92 9:24
سلام مامان مهربون تولد شش ماهگی هر دو تاتون مبارک
دلسارا
پاسخ
مرسی خاله معصوم . همینطور برای شما و مهرسا جونم
خاله نگار
11 دی 92 10:27
مبارک باشه 6 ماهگیت خاله جونی یعنی تو 6 ماه از رستا بزرگتری عزیز دلم
دلسارا
پاسخ
مرسی خاله جونم
بهنوش
11 دی 92 12:44
تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک دلسای لپ گلی خاله شش ماهگیت مبارک عزیزدلم... مامان سارای مهربون ششمین ماه مادرشدنت رو تبریک میگم بهت خواهر خوبم.
دلسارا
پاسخ
خاله بهنوشم ... تو چقدر ماهی ... شش ماهگی مهران اشکالو هم مبارک باشه . مرسی خواهر جونم.
زهره
11 دی 92 13:02
شش ماهگیت مبارک دلسای گلم سارا جان با این ادبیات و طرز نوشتنت واقعا منقلبم میکنی همیشه با احساس تمام و از ته دل و عاشقانه اینقدر هم دلم ما رو نبر با این عکسای قشنگ دلسای واقعا ماهه ماه راستی منتظرم آ
دلسارا
پاسخ
من فدای تو دوست مهربون تبریزی ام بشم . در مورد اون مسئله هم من خیلی سعی و تلاش کردم خونه ماشی اما نشد . سیستم خواهرم مشکل داشت . انشااله شنبه شب که رفتم درست میکنم .
خاله پونه
11 دی 92 18:55
شش ماهگیت مبارک عروسک کوچولو الهی عزیزم چقدر ناناز شدی شازده خانوم همیشه خوشگل و خوشتیپ جیگرتو ناناز
دلسارا
پاسخ
مرسی خاله جونم. به ناز نازی آوین که نمیرسه
فرشته آسمون (مامان آنیتا)
11 دی 92 21:05
چه قشنگ و عاشقونه نوشتی سارا جون. شش ماهگی دلسا جونم هم مبارک باشه. سارا دیشب خوابتو میدیدم. خواب دیدم اومدی مشهد خونه ما, چند وقت قبل هم خواب میدیدم که من اومدم تهران خونه شما، ماشی هم یه غذای خوشمزه درست کرده بود. دلسا جون رو ببوس.
دلسارا
پاسخ
خاله جون روزی که این خواب رو دیدی من فیش حج ام رو به نام ماشی کردم ماشی گفت هر وقت اومدی تهران تشریف بیارین خونه ما براتون غذای خوشمزه هم می ذارم...
یاسی مامان کیاوش
12 دی 92 23:00
6ماهگیت مبارک دلسا جون
دلسارا
پاسخ
6 ماهگی کیاوش جون هم مبارک باشه خاله
باران
13 دی 92 1:55
شش ماهگیت مبارک دختر خوشگل مامانی سارا جون به تو هم تبریک میگم مامان شش ماهه
دلسارا
پاسخ
خاله جون حال کردم بهم گفتی مامان شش ماهه . کلی بهم چسبید . خیلی ممنون.
خاله الهه
14 دی 92 12:56
منم با تاخیر اومدم. عروسک خاله ششمین ماهگرد تولدت مبارک عسل خانم
دلسارا
پاسخ
خاله جون لطف شما همیشه شامل حال من و دخملم هست . یک دنیا ممنون