اولین تولد بابا و اولین یلدا با تو ....
چقدر امسال همه چیز قشنگ تر هست . کنار تو تولد بابا رو جشن گرفتن می دونی یعنی چی ؟ فکر کنم تو براش بهترین هدیه دنیا بودی . امسال خدا هم بهش کادو داده بود . یه دختر شیرین و بابایی . این هم عکس های تولد بابات .
سعی و تلاش مادر بزرگت پشت دوربین برای آروم نگه داشتن تو تا بتونیم ازت یه عکس بگیریم
حمله به کیک بابا...
عکس یادگاری با بابا .... ( البته بابات رو حذف کردم )
سوار روروئک شدی و همه اش دوست داری به اون اردک بدبخت حمله کنی و بخوریش
در حال کشف جغجغه جدیدت هستی .
بعد از حمله به سرلاک
این عکس رو هم عمه ات گرفت تا بهت ثابت کنه تو عمودی می خندی
شب یلدا خونه خاله رعنا دعوت بودیم . آتوسا انقدر اولش به تو چسبیده بود که نشد عکس بگیرم . بعدش هم خودت چسبیدی به ماشی و نمیذاشتی ازت عکس بندازم . فکر میکردی میخوام از بغل ماشی جدات کنم . خلاصه نشد اونطور که باید و شاید از اولین شب یلدات عکس بگیرم . تقصیر خودت بود شیرین عسل خانوم.
چشمت به دنبال ماشی هست . به هیچ عنوان نتونستم عکس درست ازت بگیرم .
این هم آتوسا که به معنای واقعی کلمه آتیش شده . کماکان روی تو احساس مالکیت شدید داره .
این هم تو و آتوسا . به قول ماشی که براتون می خونه : دو تا دختر دارم من .. دو تا عسل دارم من ... دو تا جیگر دارم من ... دو تا شکر دارم من ... الی آخر . انقدر میخونه تا آتوسا رضایت بده که ماشی شعر رو تموم کنه . البته به این سادگی ها نیست ها .... هر کدومتون رو باید موقع شعر خوندن روی یه زانوش بذاره و دوتا تون رو همزمان تکون بده . زانوهاش درد میگیره . اما حرف ، حرف آتوسا خانوم هست . تا وقتی رضایت بده ...
دخترکم ... پارسال همه اش میگفتم وای خدایا... یعنی سال دیگه این موقع نی نی من هم پیشم هست؟ باورم نمیشد... به خدا باورم نمیشد ... چه قدر از امسال به بعد یلداها سال به سال قشنگ تر میشن . با حضور تو و کنار تو . امسال بی نظیر بود هندونه من ... انار من ....
در آغوش تو یلدا نیز کوتاه هست ....
*** از همه خاله های مهربونی که برای من و دلسا اس ام اس تبریک یلدا فرستادن از ته قلب ممنونیم . خیلی لطف داشتین به ما .
*** آیا پسربچه ها هم جوراب شلواری می پوشن ؟ اصلا پسربچه ها هم جوراب شلواری دارن ؟